حصار آسمان

حصار آسمان در پهنه بی کران آبی رنگ خود جویای رنگی ست که عشق را معنا کند

۲۶۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «عشق» ثبت شده است

پنجشنبه, ۲۰ مهر ۱۳۹۶، ۰۵:۰۰ ب.ظ حصار آسمان
کس جای در این خانه ویرانه ندارد

کس جای در این خانه ویرانه ندارد

در کنج دلم عشق کسی خانه ندارد
کس جای در این خانه ویرانه ندارد

دل را به کف هر که دهم باز پس آرد
کس تاب نگهداری دیوانه ندارد

در بزم جهان جز دل حسرت کش مانیست
آن شمع که می‌سوزد و پروانه ندارد

دل خانه عشقست خدا را به که گویم
کارایشی از عشق کس این خانه ندارد

گفتم مه من! از چه تو در دام نیفتی
گفتا چه کنم دام شما دانه ندارد

در انجمن عقل فروشان ننهم پای
دیوانه سر صحبت فرزانه ندارد

تا چند کنی قصه اسکندر و دارا
ده روزه عمر این همه افسانه ندارد

#حسین_پژمان_بختیاری

۲۰ مهر ۹۶ ، ۱۷:۰۰ ۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
حصار آسمان
چهارشنبه, ۱۹ مهر ۱۳۹۶، ۰۸:۰۰ ق.ظ حصار آسمان
گفت عشق نه! بیا تا همیشه دوست بمانیم

گفت عشق نه! بیا تا همیشه دوست بمانیم

گفت عشق نه!
بیا تا همیشه دوست بمانیم!
دستش را رها کردم و گفتم:
ببخشید!
ما به کسی که
برایش روزی چند بار
از درون فرو میریزیم
دوست نمی گوییم!
 
#فرید_صارمی
 
 

از کدام دوست داشتن حرف میزنی؟
من تا به حال ندیده ام کسی دلباخته ی کسی باشد و بتواند حتی برای یک روز هم بیخبر باشد از او...
از کدام دوست داشتن حرف میزنی؟
وقتی از من بی خبری!
وقتی نمیدانی حالِ الانِ من چیست!
از کدام دوست داشتن حرف میزنی؟
من ندیده ام که کسی دلباخته ی کسی باشد و حاضر نباشد کمی از غرورش چشم پوشی کند!
از کدام دوست داشتن حرف میزنی؟
وقتی میدانی که بی تو بیمار میشوم و با بی رحمیِ تمام به آسانی میروی...
از کدام دوست داشتن حرف میزنی؟
وقتی میدانی سخت گرفتارِ توام و در نبودت دلتنگی گونه هایم را خیس میکند و باز نمی آیی...
از کدام دوست داشتن حرف میزنی؟
وقتی میدانی اگر باشی حالِ من خوبِ خوب میشود،خندیدن را به یاد می آورم، و خوشبختی برایم معنا پیدا میکند
اما نمی آیی...
اما نمی مانی...
برای من از دوست داشتن حرفی نزن،
تو از دوست داشتن هیچ چیز نمیدانی...!
 
#المیرا_دهنوی

۱۹ مهر ۹۶ ، ۰۸:۰۰ ۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
حصار آسمان
دوشنبه, ۱۷ مهر ۱۳۹۶، ۱۰:۰۰ ب.ظ حصار آسمان
ما چقدر خسته ایم!!

ما چقدر خسته ایم!!

چه کسی می داند
آنانکه که باهمند
چقدر باهمند؟
یا آن که می رود
تا کجا می تواند
دور شود از آدم؟
 
بیا دراز بکشیم
بیا دراز به دراز آدمهایی که از ما رفته اند
بخوابیم
به هم نگاه کنیم
اما
هیچ چیز نگوییم
 
آنوقت هر کداممان
گمان کنیم دیگری
فقط چیزهایی را گفته که می خواستیم
 
چراغهای دنیا را خاموش کن عزیزم!
ما
چقدر
خسته ایم!
 
#رویا_شاه_حسین_زاده

۱۷ مهر ۹۶ ، ۲۲:۰۰ ۵ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰
حصار آسمان
دوشنبه, ۱۷ مهر ۱۳۹۶، ۱۲:۰۰ ب.ظ حصار آسمان
در قلب بی حرارت تو جای عشق نیست

در قلب بی حرارت تو جای عشق نیست

در گیر ظلمتم که پی یک نشانه است
هرجا چراغ دیده گمان کرده خانه است

دائم افول می کنم از خویش این منم
رودی ک برخلاف مسیرش روانه است

اشک روان و موی پریشان و بار غم
چیزی که قحطی آمده بعداز تو شانه است

آگاهی از درون تو یک آرزوی دور
چون کشف غارهای بدون دهانه است

جریان عشق در تو شبیه غزل ثقیل
در من ولی به سادگی یک ترانه است

در قلب بی حرارت تو جای عشق نیست
چکش زدن به آهن سرد احمقانه است

#جواد_منفرد

۱۷ مهر ۹۶ ، ۱۲:۰۰ ۵ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
حصار آسمان
جمعه, ۱۴ مهر ۱۳۹۶، ۱۰:۰۰ ب.ظ حصار آسمان
با منِ دردآشنا ، ناآشنایی بیش از این؟

با منِ دردآشنا ، ناآشنایی بیش از این؟

با منِ دردآشنا ، ناآشنایی بیش از این؟
ای وفادارِ رقیبان، بی‌وفایی بیش از این؟

گرمِ احساس منی، سرگرم یاد دیگران،
من کجا از وصل خشنودم، جدایی بیش از این ؟

موجی و بر تکه‌سنگی خُرد، سیلی می‌زنی
با به‌خاک‌افتادگان، زورآزمایی بیش از این؟

زاهد دلسنگ را از گوشه محراب خود
ساکن میخانه کردی، دلربایی بیش از این؟

پیش از این زنجیرِ صدها غم به پایم بسته بود
حال، تنها بندۀ عشقم، رهایی بیش از این؟ ‌

#سجاد_سامانی ‌

۱۴ مهر ۹۶ ، ۲۲:۰۰ ۵ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
حصار آسمان
جمعه, ۱۴ مهر ۱۳۹۶، ۰۸:۴۸ ق.ظ حصار آسمان
ای روزگار سیلی محکمتری بزن !

ای روزگار سیلی محکمتری بزن !

باشد، تو نیز بر جگرم خنجری بزن
با من دم از هوای کس دیگری بزن

پرواز با رقیب اگر فرصتی گذاشت
روزی به آشیانه من هم سری بزن

ای دل به جنگ جمع رقیبان شتاب کن
سرباز نیمه جان! به صف لشکری بزن

درد فراق آمد و عشق از دلم نرفت
ای روزگار سیلی محکمتری بزن !

شاید که جام بشکنم و توبه ای کنم
ای مرگ! پیش از آنکه بیایی دری بزن …

#سجاد_سامانی

۱۴ مهر ۹۶ ، ۰۸:۴۸ ۴ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
حصار آسمان
دوشنبه, ۱۰ مهر ۱۳۹۶، ۱۲:۰۱ ق.ظ حصار آسمان
من الغریب الی الحبیب

من الغریب الی الحبیب

فریاد "هل من ناصر" امام بلند بود
آیا از طایفه شمریان کمک طلب میکرد؟
که میتوان گفت نه کاملا!
چون طلب کمک کردن از کسانی که غسل کرده بودند به نیت قربه الی الله برای قتل او، شاید خیلی از کسی مانند او، عاقلانه نباشد
گویی فریادی به بلندای تاریخ میزد
تا هر مبارز آزاده ای که عشق امام زمان خود را در دل دارد، به یاری اش بشتابد
به قول آقای رائفی پور: من ابا دارم که بگویم امام حسین (ع)
دوست دارم بگویم امام زمان سال 61 هجری
تا شاید در می یافتیم امام زمان سال 1439 هجری را!
تمام درس های عاشورا برای گریستن من و تو نیست!
برای این است که بیدارمان کند از این خواب
تا شاید بشنویم فریاد امام زمانمان را
و عرق شرم اگر اجازت داد، بگوییم که می خواهیم یکی از آن 313 یاری باشیم که 1400 سال است هنوز کامل نشده!
 
به زبان خودمانی:
میخوام فریاد هل من ناصر امام زمانم رو پاسخ بدم
اول از همه بگم که شرمنده ام بابت اینهمه تاخیر و آنهمه گناه
بعد بهش بگم که میخوام در حد توانم به فریادش لبیک بگم
در حد کم کردن گناهانم
از امروز چله نشینم تا اربعین
لیست پر کردم از گناهانی که باید محو بشن
از اون هایی که  میبینم
و وای از آونهایی که نمیبینم و در من هست!
میخوام به دل شط بزنم تا شاید خودمو به امام زمانم رسوندم
اگر شما هم می خواین، بسم الله ...
 
یا علی

۱۰ مهر ۹۶ ، ۰۰:۰۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حصار آسمان