حصار آسمان

حصار آسمان در پهنه بی کران آبی رنگ خود جویای رنگی ست که عشق را معنا کند

۲۶۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «عشق» ثبت شده است

دوشنبه, ۳ مهر ۱۳۹۶، ۱۲:۰۰ ب.ظ حصار آسمان
تو هم برو !

تو هم برو !

خب میدانی؟
بدبختی از آنجا شروع شد که
گفتیم ما "منطقی" هستیم!
یکی مان پرسید: منطقی یعنی چه؟
آن یکی جواب داد: یعنی هر بلایی سرت آمد، صدایت در نیاید!
این شد که یارمان بد کرد و صدامان در نیامد
عزیزمان مرد و صدامان در نیامد
عشقمان رفت و صدامان در .... نیامد!
توی خانه، سر خاک، وسط سالن فرودگاه امام ...
به جای اینکه گِل سرمان بگیریم و خودمان را چنگ بزنیم و فریاد بکشیم و شیشه بشکنیم
تا نشکند؛
نرود؛
بماند؛
هی منطقی رفتار کردیم
ایستادیم
و بغض مان را قورت دادیم و لبخند زدیم!
مثل احمق ها دست تکان دادیم و گذاشتیم رفتنی ها بروند!
از خانه
از دنیا
از دست ...

 
#حسین_وحدانى

۰۳ مهر ۹۶ ، ۱۲:۰۰ ۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
حصار آسمان
دوشنبه, ۳ مهر ۱۳۹۶، ۰۸:۰۰ ق.ظ حصار آسمان
به فرزندانتان ماندن را یاد بدهید!

به فرزندانتان ماندن را یاد بدهید!

به فرزندانتان ماندن را یاد بدهید
شنا و اسب سواری و تیر اندازی را خودشان یاد میگیرند!

#علی_قاضی_نظام

۰۳ مهر ۹۶ ، ۰۸:۰۰ ۴ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
حصار آسمان
يكشنبه, ۲ مهر ۱۳۹۶، ۰۴:۵۹ ب.ظ حصار آسمان
پشت بر محراب دل کردن خطاست!

پشت بر محراب دل کردن خطاست!

عشق را بی معرفت معنا مکن
زر نداری، مشت خود را وا مکن

گر نداری دانش ترکیب رنگ
بین گلها زشت یا زیبا مکن

خوب دیدن، شرط انسان بودن است
عیب را در این و آن پیدا مکن

دل شود روشن زشمع اعتراف
با کس ار بد کرده ای، حاشا مکن!

اینکه از لرزیدن دل آگهی
هیچ کس را هیچ جا رسوا مکن

زر بدست طفل دادن ابلهیست
اشک را نذر غم دنیا مکن

پیرو خورشید یا آئینه باش
هرچه عریان دیده ای، افشا مکن

ای بس آبادی که بوم یوم شد
بر سر یک مشت گل، دعوا مکن

چون خدا بر تو خدائی میکند
اضطراب از روزی فردا مکن

متحد گردید و طوفان شد نسیم
دوستی با بی سر و بی پا مکن

پشت بر محراب دل کردن خطاست
قامتت را جای دیگر تا مکن

چون بشمعی میرسی، پروانه باش
وز نگاه این آن پروا مکن

پیش بی رنگان که مست حیرتتند
گر دورنگی میکنی، با ما مکن

گر زآب برکه میترسی پریش
دعوی غواصی دریا مکن!

#بهرام_سیاره متخلص به #پریش_شهرضایی

۰۲ مهر ۹۶ ، ۱۶:۵۹ ۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
حصار آسمان
شنبه, ۱ مهر ۱۳۹۶، ۰۹:۳۵ ب.ظ حصار آسمان
بهترین چیز رسیدن به نگاهی است که از حادثه عشق تر است

بهترین چیز رسیدن به نگاهی است که از حادثه عشق تر است

گوش کن
دورترین مرغ جهان می خواند
شب سلیس است، و یکدست، و باز
شمعدانی ها
و صدادارترین شاخه فصل، ماه را می شنوند

پلکان جلو ساختمان
در فانوس به دست
و در اسراف نسیم

گوش کن، جاده صدا می زند از دور قدم های ترا
چشم تو زینت تاریکی نیست!
پلک ها را بتکان
کفش به پا کن
و بیا!
و بیا تا جایی، که پر ماه به انگشت تو هشدار دهد!
و زمان روی کلوخی بنشیند با تو
و مزامیر شب اندام ترا
مثل یک قطعه آواز به خود جذب کنند

پارسایی است در آنجا که ترا خواهد گفت :
"بهترین چیز رسیدن به نگاهی است که از حادثه عشق تر است"

#سهراب_سپهری
#شب_تنهایی_خوب

۰۱ مهر ۹۶ ، ۲۱:۳۵ ۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
حصار آسمان
شنبه, ۱ مهر ۱۳۹۶، ۰۷:۱۴ ق.ظ حصار آسمان
غرض رنجیدن ما بود از دنیا که حاصل شد!

غرض رنجیدن ما بود از دنیا که حاصل شد!

به تنهایی گرفتارند، مشتی بی پناه اینجا
مسافرخانه ی رنج است یا تبعیدگاه اینجا؟

غرض رنجیدن ما بود از دنیا که حاصل شد
مکن عمر مرا ای عشق بیش از این تباه اینجا

برای چرخش این آسیاب کهنه دل سنگ
به خون خویش می غلطند صد ها بی گناه اینجا

نشان خانه خود را در این صحرای سردرگم
بپرس از کاروان هایی که گم کردند راه اینجا

اگر شادی سراغ از من بگیرد جای حیرت نیست
نشان می جوید از من تا نیاید اشتباه اینجا

تو زیبایی و زیبایی در اینجا کم گناهی نیست
هزاران سنگ خواهد خورد در مرداب ماه اینجا

#فاضل_نظری

۰۱ مهر ۹۶ ، ۰۷:۱۴ ۵ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
حصار آسمان
پنجشنبه, ۳۰ شهریور ۱۳۹۶، ۱۱:۱۰ ب.ظ حصار آسمان
کاش می دانستی ...

کاش می دانستی ...

کاش میدانستی
که پرندگان عشق، هرگز دوباره پر نمی گشایند
دوست من
عشق مسافری است
که تنها یک بار به سراغمان می آید و
یکباره می رود
 
#نزار_قبانی

۳۰ شهریور ۹۶ ، ۲۳:۱۰ ۷ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰
حصار آسمان

که از دل آخرین حبّی که بیرون می شود، جاه است

به تعداد نفوسِ خَلق اگر سوی خدا راه است
همان قدر انتخاب راه دشوار است و دلخواه است

قلندرها و درویشان و حق گویان و عیّاران!
من از راهی خبر دارم که ذکرش قل هو الله است

ندارم آرزویی جز مقام عشق ورزیدن
که از دل آخرین حبّی که بیرون می شود، جاه است

خدایا عشق ما را می کشد یا زنده می سازد؟
هوای وصل، هر دم چون نفس، جانبخش و جانکاه است

سکوتی سایه افکنده است همچون ابر بر صحرا
شب آرام است و نخلستان پر از تنهایی ماه است؛

کسی با چاه راز رنج خود را باز می گوید
چه تسبیحی ست… این آه است، این آه است، این آه است…

نمی خوانم خدایش گرچه از اوصاف او پیداست
که هم بر عیب ستّار است، هم بر غیب آگاه است

به سویش بس که مردم چون گدا دست طلب دارند
جوانمردان بسیاری گمان دارند او شاه است

به «سلطان جهان»، «شاه عرب» گفتند و عیبی نیست
به هر تقدیر دست لفظ، از توصیف کوتاه است…

#فاضل_نظری

۲۴ تیر ۹۶ ، ۱۶:۰۰ ۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۱
حصار آسمان