آلبومی قدیمی ام،
در زیرزمین خانه ای کلنگی
که واحدهایش را پیش فروش کرده اند.
در انتظار دستی جامانده در اعماقم
که آجرها نمی گذارند
خاطره ای فروریخته را ورق بزند
نجاتم بده!
در من
هنوز لبخندی هست
که می تواند چیزی یادت بیاورد
#لیلا_کردبچه
آلبومی قدیمی ام،
در زیرزمین خانه ای کلنگی
که واحدهایش را پیش فروش کرده اند.
در انتظار دستی جامانده در اعماقم
که آجرها نمی گذارند
خاطره ای فروریخته را ورق بزند
نجاتم بده!
در من
هنوز لبخندی هست
که می تواند چیزی یادت بیاورد
#لیلا_کردبچه
نامت را
به تمام پرنده ها یاد داده ام
به آسمان
به ابرها
و به شعرهایم
دفترم را باز کن
هر شعری پرواز بلد نباشد
مال من نیست...
#رضوان_ابوترابی
اینجا
همین جا
نزدیک همین تنفس بى خواب
تو را
طـورى نزدیک به لمسِ هـوا حس مى کنم
که گنجشک تشنه، عطـرِ باران را
#سیدعلی_صالحی
بحثمان که میشد
حرفهاى دلمان را
به زبانِ آهنگ براى یکدیگر میفرستادیم
من با ترانه هاى انتخابى ام تصدقش میرفتم و
او تا میتوانست ناز میکرد...
آنقدر این بازىِ شیرین ادامه داشت
تا مجبور میشدم برایش بنویسم:
+آشتى؟
-آشتى
همیشه بحث کردن مشکل را حل نمیکند
گاهى باید حرفِ دلمان را بسِپاریم
به نُت ها...
به ترانه ها...
به آنهایى که دقیقاً همانجایى که لال میشویم
به کمکمان مى آیند
آنهایى که انگار داستان زندگیمان را از بَر کرده اند
شیرین است
یکبار امتحان کنید ؛
"زبانِ آهنگ ها را"
#علی_قاضی_نظام
ای که برداشتی از شانه ی موری باری
بهتر آن بود که دست از سر من برداری
ظاهر آراسته ام در هوس وصل ولی
من پریشان تر از آنم که تو می پنداری
هر چه می خواهمت از یاد برم ممکن نیست
من تو را دوست نمی دارم اگر بگذاری
موجم و جرأت پیش آمدنم نیست مگر
به دل سنگ تو از من نرسد آزاری
بی سبب نیست که پنهان شده ای پشت غبار
تو هم ای آیینه از دیدن من بیزاری
#فاضل_نظری
مرا کُشتند و تن کردند رختِ سوگ، یارانم!
برایم مضحک است آه و فغانِ سوگوارانم
قطاری کهنه ام، اما چه جای شکوه از مردم؟!
شکسته شیشه ام را سنگِ لطفِ همقطارانم
مرا از لشکر دشمن هراسی نیست، میترسم
که جانم را بگیرند آخر سر، جان نثارانم
تو را با دیگران می بینم و در "صبر" می سوزم
کی ام من؟ روزه داری در میان روزه خوارانم
به تو اصلا نمی آیم، به تو ای خوبی مطلق
کنارِ تو چنان عکس رضاخان در جــــمارانم!
تو هم نه، دیگری با چشم مستش میکشد ما را
امید زنده ماندن نیست، شمعی زیر بارانم...
#حسین_زحمتکش
برفِ آوازم در گوشِ چه سنگین از تو
رقص، بهمن شده و ریخته پایین از تو
دور مى گیرى و در پاى تو انبوهِ سپید
چینىِ دامنه و دامنِ پُر چین از تو
تا ابد تشنگى داغِ "مرنجاب" از من
تا همیشه جریانِ خُنکِ "فین" از تو
شربتِ تلخِ شبِ تیرهء کاشان از من
ماه؛ این خربزه ى روشنِ شیرین از تو
من چه ام!؟ زرد ترین برگِ خزان، این از من
تو چه!؟ سرسبزترین ماهِ بهار، این از تو
#مهدی_فرجی
میخانه بى خواب/ انتشارات فصل پنجم