حصار آسمان

حصار آسمان در پهنه بی کران آبی رنگ خود جویای رنگی ست که عشق را معنا کند

۸۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تنهایی» ثبت شده است

شنبه, ۴ دی ۱۳۹۵، ۱۱:۵۹ ب.ظ حصار آسمان
خانه دوست کجاست؟!

خانه دوست کجاست؟!

"خانه ی دوست کجاست؟!"
در فلق بود که پرسید سوار
آسمان مکثی کرد
رهگذر شاخه ی نوری که به لب داشت به تاریکی شن ها بخشید
و به انگشت نشان داد سپیداری و گفت:
"نرسیده به درخت؛
کوچه باغی است که از خواب خدا سبزتر است
و در آن عشق به اندازه ی پرهای صداقت آبی است!
می روی تا ته آن کوچه که از پشت بلوغ، سر بدر می آرد
پس به سمت گل تنهایی می پیچی
دو قدم مانده به گل
پای فواره ی جاوید اساطیر زمین می مانی
و ترا ترسی شفاف فرا می گیرد!
در صمیمیت سیال فضا، خش خشی می شنوی:
کودکی می بینی
رفته از کاج بلندی بالا، جوجه بردارد از لانه ی نور
و از او می پرسی:
خانه ی دوست کجاست؟!"

"سهراب سپهری"

  • بشنوید با صدای رضا پیر بادیان: 
۰۴ دی ۹۵ ، ۲۳:۵۹ ۸ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
حصار آسمان
پنجشنبه, ۲ دی ۱۳۹۵، ۱۱:۰۰ ب.ظ حصار آسمان
بیا تا بی معنا نباشم

بیا تا بی معنا نباشم

زیرِ این آسمان ابری
به معنای نامش فکر می کند
گلِ آفتابگردان!

"گروس عبدالملکیان"

  • پی نوشت: اگر تو نباشی
    تمامی این شعر ها
    تمامی این لحظه ها
    تمامی این تپش ها
    بی فایده خواهد بود
    تمامی کلماتم، به هیچ جانی، میمیرند!
    اگر تو نباشی؛
    نه روزم روز است؛
    و نه شبم شب!
    گم شده، بی پناه، تنها و غریب؛
    در این کوره راه زندگی
    بی نصیب، درمانده و بی شکیب ...
    اگر تو نباشی، نه من معنا دارم
    نه این دست های خالی؛
    زندگی را به معنای ژرفی ترک خواهیم کرد...
    یک شب به یاد آور مرا
    من همانی ام که دوستت داشت؛
    و هنوزم دارد ...
    تا جانی هست دریاب
    تا وقتی هست برس
    به معنای نامم فکر کن
    ستاینده ام تا ستایش کنم تو را
    بیا تا بی معنا نباشم!
    بیا...

روزی چند بار دوستت دارم!
یکبار وقتی که هوا برم می دارد ،
قدم می زنیم
وقتی که خوابم می آید ... تو می آیی!
یکبار وقتی که باران ناز می کند
دلِ ناودان می شکند ... می بارد ...
وقتی که شب شروع می شود ... تمام می شود ...
یکبار دیگر هم دوستت دارم!
باقی روز را ...
هنوز را ...

"افشین صالحی"

۰۲ دی ۹۵ ، ۲۳:۰۰ ۳ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
حصار آسمان
سه شنبه, ۱۶ آذر ۱۳۹۵، ۱۰:۰۷ ب.ظ حصار آسمان
یک روز سرانجام طاقتش طاق می شود!

یک روز سرانجام طاقتش طاق می شود!

گاهی سکوت میکنی
چون اینقدر رنجیدی که نمیخوای حرف بزنی!
گاهی سکوت میکنی
چون واقعا حرفی برای گفتن نداری!
سکوت گاهی یه انتظاره و گاهی هم یه اعتراض
اما بیشتر وقتا سکوت برای اینه که
هیچ کلمه ای نمیتونه غمی رو که تو وجودت داری توصیف کنه!
و این یعنی همون حس تنهایی!

"خسرو شکیبایی"


  • یک روز سرانجام طاقتش طاق می شود!
    و با صدای بلند جواب همه را می دهد!
    آدم هایی که سکوت میکنند، یک روز فریاد می کشند!
    از جلد خود بیرون می آیند
    و آدم دیگری می شوند
    و آن وقت دیگر کنترلشان از دست خارج می شود!
    نباید سر به سرشان گذاشت...

    "رسول یونان"
۱۶ آذر ۹۵ ، ۲۲:۰۷ ۵ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
حصار آسمان
سه شنبه, ۲ آذر ۱۳۹۵، ۱۰:۳۴ ب.ظ حصار آسمان
من یکی مجنون دیگر در پی لیلای خویشم

من یکی مجنون دیگر در پی لیلای خویشم

جای آن دارد که چندی هم، ره صحرا بگیرم
سنگ خارا را گواه این دل شیدا بگیرم

مو به مو دارم سخنها
نکته ها, از انجمنها


بشنو ای سنگ بیابان
بشنوید ای باد و باران


با شما همرازم اکنون
با شما دمسازم اکنون


شمع خود سوزی چو من در میان انجمن
گاهی اگر آهی کشد دلها بسوزد
یک چنین آتش به جان، مصلحت باشد همان
با عشق خود تنها شود، تنها بسوزد


من یکی مجنون دیگر در پی لیلای خویشم
عاشق این شور حال عشق بی پروای خویشم
تا به سویش ره سپارم، سر ز مستی برندارم
من پریشان حال و دلخوش با همین دنیای خویشم



"معینی کرمانشاهی"

  • این قطعه بسیار زیبا توسط استاد علیرضا افتخاری به اجرا دراومده که میتونین اون رو از این [ لینک ] دانلود کنین.
  • و یا بشنوین :

۰۲ آذر ۹۵ ، ۲۲:۳۴ ۸ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
حصار آسمان
دوشنبه, ۱ آذر ۱۳۹۵، ۱۱:۰۰ ب.ظ حصار آسمان
کسی تنهایی یک مرد شاعر را نمی فهمد

کسی تنهایی یک مرد شاعر را نمی فهمد

کسی تنهایی یک مرد شاعر را نمی فهمد
و جاده وسعت درد مسافر را نمی فهمد

دوباره وقت رفتن می شود کوچ پرستوها
و حتی آسمان مرغ مهاجر را نمی فهمد

پر از شک و یقینم بی تو ایمانی نخواهم داشت
خدا حرف دل این نیمه کافر را نمی فهمد

خیابان ها وماشین های سر در گم نمی دانند
که دنیا درد انسان معاصر را نمی فهمد

ادامه مطلب...
۰۱ آذر ۹۵ ، ۲۳:۰۰ ۶ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
حصار آسمان
دوشنبه, ۱ آذر ۱۳۹۵، ۰۶:۴۰ ب.ظ حصار آسمان
دل که می گیرد نمی گوید کجا باید گریست

دل که می گیرد نمی گوید کجا باید گریست

کفر می گویم که ایمان نیز آرامم نکرد
گریه های زیر باران نیز آرامم نکرد
 
خواب می بینم که دنیا با تو شکل دیگری ست
خواب صادق یا پریشان نیز آرامم نکرد

دل که می گیرد نمی گوید کجا باید گریست
گریه کردن در خیابان نیز آرامم نکرد

توی تونل نعره خواهم زد، خدایا با توام
جیغ های در اتوبان نیز آرامم نکرد

ادامه مطلب...
۰۱ آذر ۹۵ ، ۱۸:۴۰ ۱۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
حصار آسمان
يكشنبه, ۲۳ آبان ۱۳۹۵، ۰۷:۰۰ ب.ظ حصار آسمان
بیا ای یاد مهتابی!  ( پست ویژه حصار آسمان )

بیا ای یاد مهتابی! ( پست ویژه حصار آسمان )

به دیدارم بیا هر شب
در این تنهاییِ تنها و تاریکِ خدا مانند
دلم تنگ است
بیا ای روشن، ای روشن‌تر از لبخند
شبم را روز کن در زیر سرپوش سیاهی‌ها
دلم تنگ است
بیا بنگر، چه غمگین و غریبانه
در این ایوان سرپوشیده، وین تالاب مالامال
دلی خوش کرده‌ام با این پرستوها و ماهی‌ها
و این نیلوفر آبی و این تالاب مهتابی
بیا ای همگناهِ من درین برزخ
بهشتم نیز و هم دوزخ
به دیدارم بیا، ای همگناه، ای مهربان با من
که اینان زود می‌پوشند رو در خواب‌های بی گناهی‌ها
و من می‌مانم و بیداد بی خوابی
در این ایوان سرپوشیده متروک
شب افتاده ست و در تالابِ من دیری ست
که در خوابند آن نیلوفر آبی و ماهی‌ها، پرستوها
بیا امشب که بس تاریک و تنهایم
بیا ای روشنی، اما بپوشان روی
که می‌ترسم ترا خورشید پندارند
و می‌ترسم همه از خواب برخیزند
و می‌ترسم که چشم از خواب بردارند
نمی‌خواهم ببیند هیچ کس ما را
نمی‌خواهم بداند هیچ کس ما را
و نیلوفر که سر بر می‌کشد از آب
پرستوها که با پرواز و با آواز
و ماهی‌ها که با آن رقص غوغایی
نمی‌خواهم بفهمانند بیدارند
شب افتاده ست و من تاریک و تنهایم
و در ایوان و در تالاب من دیری ست در خوابند
پرستوها و ماهی‌ها و آن نیلوفر آبی
بیا ای مهربان با من!
بیا ای یاد مهتابی!

"مهدی اخوان ثالث"

  • پی نوشت: دکلمه این شعر رو میتونین از این [ لینک ] دانلود کنین.
ادامه مطلب...
۲۳ آبان ۹۵ ، ۱۹:۰۰ ۱۶ نظر موافقین ۷ مخالفین ۰
حصار آسمان