حصار آسمان

حصار آسمان در پهنه بی کران آبی رنگ خود جویای رنگی ست که عشق را معنا کند

۸۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تنهایی» ثبت شده است

پنجشنبه, ۶ مهر ۱۳۹۶، ۱۰:۰۰ ب.ظ حصار آسمان
سالها بعد

سالها بعد

سالها بعد
قهرمان فیلم کسی نیست که شهر را از دست هیولای غول پیکر نجات دهد؛
به تنهایی از عجیب ترین زندان ها فرار کند؛
و یا یک تنه ارتشی را حریف باشد!
سالها بعد
قهرمان قصه کسی است که
جرات می کند و میان آدم ها، عاشق می شود!

#نادر_ابراهیمی

۰۶ مهر ۹۶ ، ۲۲:۰۰ ۳ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
حصار آسمان
چهارشنبه, ۵ مهر ۱۳۹۶، ۰۵:۰۰ ب.ظ حصار آسمان
دل دیوانهِ تنها، دل تنگ

دل دیوانهِ تنها، دل تنگ

سر خود را مزن اینگونه به سنگ
دل دیوانهِ تنها، دل تنگ
منشین در پس این بهت گران
مدران جامه جان را مدران
مکن ای خسته درین بغض درنگ
دل دیوانهِ تنها، دل تنگ
پیش این سنگدلان قدر دل و سنگ یکی است
قیل و قال زغن و بانگ شباهنگ یکی است
دیدی آن را که تو خواندی به جهان یارترین
سینه را ساختی از عشقش سرشارترین
آنکه می گفت منم بهر تو غمخوارترین
چه دل آزارترین شد چه دل آزارترین؟
نه همین سردی و بیگانگی از حد گذراند
نه همین در غمت اینگونه نشاند
با تو چون دشمن دارد سر جنگ
دل دیوانهِ تنها، دل تنگ
ناله از درد مکن
آتشی را که در آن زیسته ای سرد مکن
با غمش باز بمان
سرخ رو باش ازین عشق و سرافراز بمان
راه عشق است که همواره شود از خون رنگ
دل دیوانهِ تنها، دل تنگ

#فریدون_مشیری
⭐️شعر ستاره دار حصار آسمان
باز نشر شده

۰۵ مهر ۹۶ ، ۱۷:۰۰ ۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
حصار آسمان
چهارشنبه, ۵ مهر ۱۳۹۶، ۱۲:۰۰ ب.ظ حصار آسمان
بیا در اوج خنده هایم شریک باش

بیا در اوج خنده هایم شریک باش

بیا در اوج خنده هایم شریک باش
نترس!
من همیشه تنها گریه می کنم!

#ناشناس

  • پی نوشت: از کوتاه بودن متن پست ها معذرت میخوایم. بعضی از تکست گرافی ها رو نمیشه با هیچ متنی جز متن خودشون به کار برد!
  • تمام تصاویری که از لوگوی حصار آسمان در اونها استفاده شده، توسط خود ما طراحی شده و استفاده از اونها کاملا آزاد هست. البته به جز تصاویر مربوط به برند حصار آسمان. مثل لوگو و تصاویر پست ثابت
۰۵ مهر ۹۶ ، ۱۲:۰۰ ۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
حصار آسمان
چهارشنبه, ۵ مهر ۱۳۹۶، ۰۸:۰۰ ق.ظ حصار آسمان
لطفا عادتِ تنهایی را از هیچ آدمی نگیرید!

لطفا عادتِ تنهایی را از هیچ آدمی نگیرید!

سرتان را می اندازید پایین و بدون هیچ اجازه و حرفی وارد زندگی کسی میشوید...
بعد هم که خسته شدید و حوصلیتان سر رفت همانطور بی هیچ حرف و کلامی سرتان را می اندازید میروید...
با خودتان نمیگویید،
‏آدم چطور به دلتنگی هایش حالی کند
که کسی که برایش بی قراری میکند دلتنگش نیست
و برگشتنی هم در کار نیست؟
با خودتان نمیگوید،
با این همه وابستگی چطور زندگی کند؟
چطور بعد از شما به زندگی یکنفره ادامه دهد؟
اصلا فکر کرده اید اگر دلتنگ آغوشتان شد باید چه کار کند...؟
اصلا فکر کرده اید،
به اینکه امیدی را نا امید کرده اید
و هر شب در اتاقی
از چشمانی که کمی هم آشناست
سیل راه می افتد..؟
اصلا فکر کرده اید،
چه کسی میخواهد خرابی های سیلی که از چشمانش جاری میشود را جبران کند...؟
نمیدانم اصلا مگر شما فکر هم میکنید؟!
لطفا عادتِ تنهایی را از هیچ آدمی نگیرید!
تنهایی قبل از وابستگی با تنهایی بعد از وابستگی خیلی تفاوت دارد،
یک جور جان کندن است!
جان کندن که میدانی یعنی چه؟!
یعنی دلتنگ شوی و دلتنگیت رفع نشود...!

#المیرا_دهنوی

۰۵ مهر ۹۶ ، ۰۸:۰۰ ۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
حصار آسمان
يكشنبه, ۲ مهر ۱۳۹۶، ۱۰:۰۰ ب.ظ حصار آسمان
انصاف نباشد که تو ما را نشناسی!

انصاف نباشد که تو ما را نشناسی!

اِنصاف نباشد که تو ما را نشناسی
این کشته‌ احساس و بلا را نشناسی

بازیچه‌ اطفال و پریشان ز ملالم
دیوانه‌ اَنگشت نما را نشناسی

از مکر و فریبِ تو دلم غرقه‌ی خون است
دلسوخته‌ عشق خدا را نشناسی

آرام ندارم نَفسی محوِ جنونم
این دلشده‌ی بی‌سرو پا را نشناسی

کس با خبر از وحشتِ تنهائی من نیست
غم‌پرورِ آغوشِ جفا را نشناسی

من بحرِ پر از جوش و خروشِ غمِ عشقم
این عاشقِ با مهر و وفا را نشناسی

افسون شده‌ چشمِ سیه مستِ تو باشم
سَرمستِ خراباتِ صفا را نشناسی

این درد مرا کُشت که نشناخت مرا کس
ز آن نیز بَتر چونکه تو ما را نشناسی

من زنده برای دلِ شوریده سرانم
آواره‌ی صحرای فنا را نشناسی

شُور دلِ من شور بیافکنده به عالم
دلداده‌ی پُر شُور و نوا را نشناسی

از خویش بُریدم چو شدم واله‌ی عشقت
آن صابرِ از خویش رها را نشناسی

#صابر_کرمانی

۰۲ مهر ۹۶ ، ۲۲:۰۰ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
حصار آسمان
شنبه, ۱ مهر ۱۳۹۶، ۰۷:۱۴ ق.ظ حصار آسمان
غرض رنجیدن ما بود از دنیا که حاصل شد!

غرض رنجیدن ما بود از دنیا که حاصل شد!

به تنهایی گرفتارند، مشتی بی پناه اینجا
مسافرخانه ی رنج است یا تبعیدگاه اینجا؟

غرض رنجیدن ما بود از دنیا که حاصل شد
مکن عمر مرا ای عشق بیش از این تباه اینجا

برای چرخش این آسیاب کهنه دل سنگ
به خون خویش می غلطند صد ها بی گناه اینجا

نشان خانه خود را در این صحرای سردرگم
بپرس از کاروان هایی که گم کردند راه اینجا

اگر شادی سراغ از من بگیرد جای حیرت نیست
نشان می جوید از من تا نیاید اشتباه اینجا

تو زیبایی و زیبایی در اینجا کم گناهی نیست
هزاران سنگ خواهد خورد در مرداب ماه اینجا

#فاضل_نظری

۰۱ مهر ۹۶ ، ۰۷:۱۴ ۵ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
حصار آسمان

که از دل آخرین حبّی که بیرون می شود، جاه است

به تعداد نفوسِ خَلق اگر سوی خدا راه است
همان قدر انتخاب راه دشوار است و دلخواه است

قلندرها و درویشان و حق گویان و عیّاران!
من از راهی خبر دارم که ذکرش قل هو الله است

ندارم آرزویی جز مقام عشق ورزیدن
که از دل آخرین حبّی که بیرون می شود، جاه است

خدایا عشق ما را می کشد یا زنده می سازد؟
هوای وصل، هر دم چون نفس، جانبخش و جانکاه است

سکوتی سایه افکنده است همچون ابر بر صحرا
شب آرام است و نخلستان پر از تنهایی ماه است؛

کسی با چاه راز رنج خود را باز می گوید
چه تسبیحی ست… این آه است، این آه است، این آه است…

نمی خوانم خدایش گرچه از اوصاف او پیداست
که هم بر عیب ستّار است، هم بر غیب آگاه است

به سویش بس که مردم چون گدا دست طلب دارند
جوانمردان بسیاری گمان دارند او شاه است

به «سلطان جهان»، «شاه عرب» گفتند و عیبی نیست
به هر تقدیر دست لفظ، از توصیف کوتاه است…

#فاضل_نظری

۲۴ تیر ۹۶ ، ۱۶:۰۰ ۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۱
حصار آسمان