حصار آسمان

حصار آسمان در پهنه بی کران آبی رنگ خود جویای رنگی ست که عشق را معنا کند

۸۱۳ مطلب با موضوع «نویسندگان و اشخاص» ثبت شده است

سه شنبه, ۷ دی ۱۳۹۵، ۱۰:۰۰ ب.ظ حصار آسمان
زندگی کردن بی عشق، ادا اطواراست

زندگی کردن بی عشق، ادا اطواراست

عشق با اینکه کمی سرخوش و سهل انگار است
وقت یادآوری خاطره ها هوشیار است!

گریه های سرخود، خوب به من فهماندند
بدترین قسمت دلسوختگی، انکار است

تا خداحافظی اش هیچ نمی دانستم
زندگی بیشتر از مرگ مصیبت بار است

از همان روز که او رفت، خودم فهمیدم
زنده مانی خود مرگ است که بالاجبار است

دست ما نیست، فقط تجربه ثابت کرده
زندگی کردن بی عشق، ادا اطواراست
...

بخت هر جا که به دست کسی انگشتر داد
آن طرف قسمت دستان کسی سیگار است


"علی صفری"

۰۷ دی ۹۵ ، ۲۲:۰۰ ۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حصار آسمان
سه شنبه, ۷ دی ۱۳۹۵، ۰۶:۵۷ ب.ظ حصار آسمان
خوش ندارم ناخوش احوالت کنم با این سخن ها

خوش ندارم ناخوش احوالت کنم با این سخن ها

رفته ای چندی ست تا خالی شوی از ما و من ها
خوش ندارم ناخوش احوالت کنم با این سخن ها

گریه کردم بی تو روی شانه های جالباسی
عطر تلخت مانده روی تک تکِ این پیرهن ها

بعد تو باد است حرف عالم و آدم به گوشم
پندهای پیرمردان، شایعات پیرزن ها

رفته بودی، مثل اشک از چشم ها افتاده بودم
با تو امّا باز افتاده ست اسمم در دهن ها

حوض بی ماهی، حیاط برگریزان، چایِ بدطعم
باز با گلپونه ها "من مانده ام تنهای تنها"


"علیرضا بدیع"

۰۷ دی ۹۵ ، ۱۸:۵۷ ۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
حصار آسمان
دوشنبه, ۶ دی ۱۳۹۵، ۰۵:۰۰ ب.ظ حصار آسمان
دنبال کسی باش که خیر تو بخواهد

دنبال کسی باش که خیر تو بخواهد

دیوانه و دلبسته اقبال خودت باش
سرگرم خودت، عاشق احوال خودت باش

بگذار حسودان همه عیب تو بگویند
باور مکن و دلخوش اقبال خودت باش


یک لحظه نخور حسرت آنرا که نداری
راضی به همین چند قلم مال خودت باش!

دنبال کسی باش که خیر تو بخواهد
اینگونه اگر نیست به دنبال خودت باش!

پرواز قشنگ است ولی بی غم و منت
منت نکش از غیر و پروبال خودت باش

صد سال اگر زنده بمانی گذرایی
پس شاکر هر لحظه و هرسال خودت باش



#الهام_سامی

۰۶ دی ۹۵ ، ۱۷:۰۰ ۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
حصار آسمان
دوشنبه, ۶ دی ۱۳۹۵، ۱۱:۰۰ ق.ظ حصار آسمان
هیچ کس تکرار من نخواهد شد!

هیچ کس تکرار من نخواهد شد!

باورت بشود یا نه
روزی می رسد که دلت
برای هیچ کس به اندازه ی من تنگ نخواهد شد!
برای نگاه کردنم، خندیدنم
و حتی اذیت کردنم!
برای تمام لحظاتی که در کنار هم داشتیم
روزی خواهد رسید که در حسرت تکرار دوباره من خواهی بود!
می دانم روزی که نباشم
هیچ کس تکرار من نخواهد شد!

"بهومیل هرابال"

 

۰۶ دی ۹۵ ، ۱۱:۰۰ ۳ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
حصار آسمان
يكشنبه, ۵ دی ۱۳۹۵، ۱۱:۵۹ ب.ظ حصار آسمان
عهد کردیم که جان در سر کار تو کنیم

عهد کردیم که جان در سر کار تو کنیم

عشقبازی نه من آخر به جهان آوردم
یا گناهیست که اول من مسکین کردم


تو که از صورت حال دل ما بی‌خبری
غم دل با تو نگویم که ندانی دردم


ای که پندم دهی از عشق و ملامت گویی
تو نبودی که من این جام محبت خوردم


تو برو مصلحت خویشتن اندیش که من
ترک جان دادم از این پیش که دل بسپردم


عهد کردیم که جان در سر کار تو کنیم
و گر این عهد به پایان نبرم نامردم


من که روی از همه عالم به وصالت کردم
شرط انصاف نباشد که بمانی فردم


راست خواهی تو مرا شیفته می‌گردانی
گرد عالم به چنین روز نه من می‌گردم


خاک نعلین تو ای دوست نمی‌یارم شد
تا بر آن دامن عصمت ننشیند گردم


روز دیوان جزا دست من و دامن تو
تا بگویی دل سعدی به چه جرم آزردم


"سعدی"

۰۵ دی ۹۵ ، ۲۳:۵۹ ۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
حصار آسمان
يكشنبه, ۵ دی ۱۳۹۵، ۱۰:۰۰ ب.ظ حصار آسمان
ما باد را هرگز نکاشتیم که طوفان دِرو کنیم!

ما باد را هرگز نکاشتیم که طوفان دِرو کنیم!

ای یار نازنین!
ما باد را هرگز نکاشتیم که طوفان دِرو کنیم!
ما بذر کاشتیم ...
همت گماشتیم ...
که تا روید از زمین
امّا شبی که جشن دِرو گرم گشته بود
در آن بزمِ دلنشین
ناگه حرامیان ...
چه بگویم دگر ...
همین ...!

"حمید مصدق"

۰۵ دی ۹۵ ، ۲۲:۰۰ ۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
حصار آسمان
يكشنبه, ۵ دی ۱۳۹۵، ۰۷:۰۵ ب.ظ حصار آسمان
عشق، یک سوء تفاهم بوده است!

عشق، یک سوء تفاهم بوده است!

مثل یک زخم سیاه و کاری ام
که به دریای نمک افتاده ام
بین ارکان نمازی بی وضو
در وجودِ تو به شک افتاده ام

آه اگر چیزی نگفتم تا به حال
وحشتم از حرفِ مردم بوده است
من یقین دارم که عاشق نیستم
عشق، یک سوء تفاهم بوده است!

چاه چشمت عمق چندانی نداشت
غرق بغضم کرد - یک حفره - مرا
من به تو اسلام آوردم ولی
گریه در می آورد کفر مرا!

در قنوتی به بلندای نگاه
زیر بارِ ( ربّنا ) دستم شکست
عشق بعد از تو ( سلامی ) سرد شد
دل به هر آیینه ای بستم شکست

دستم از دستم رها شد! گم شدم!
در شلوغی های ( الرّحمن ) تو
خسته ام از جاده بی انتهات
خسته ام از دوربرگردان تو

می دوم بی اختیار و بی هدف
جبر، خود را زیرِ گوشم ذکر کرد
زندگی جاری ست امّا لحظه ای
کاش می شد ایستاد و فکر کرد!


"یاسر قنبرلو"

۰۵ دی ۹۵ ، ۱۹:۰۵ ۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
حصار آسمان