بار الهـــا
از کوی تو بیرون نرود پای خیالم
نکند فرق به حالم
چه برانی ، چه بخوانی
بار الهـــا
از کوی تو بیرون نرود پای خیالم
نکند فرق به حالم
چه برانی ، چه بخوانی
غصه نخور
تو خدایی داری
که بزرگ است؛ بزرگ
و به قول سهراب: در همین نزدیکیست
در سایه ی یک نگـــاه
گاهی می توان دمی آسود
در جاری یک صـــدا
گاهی می توان غرق بودن شد
ﻣﯿﺸــــﻮﺩ
ﺭﻓﺖ ﻭ ﺯﻭﺩﺗﺮ ﺑﻪ ﻣﻘﺼـــــــﺪ ﺭﺳﯿــــــــﺪ ...
ﻣﯿﺸــــﻮﺩ
ﺑﺎ ﺷﺘــــــﺎﺏ ﺭﻓﺖ ﻭ ﮔــــﻞ ﻫﺎﯼ ﮐﻨﺎﺭ ﺟــــــﺎﺩﻩ ﺭﺍ ﻧﺪﯾﺪ ...
ﺣﯿﻒ ﺍﺳﺖ ﺍﻣﺎ !
ﺭﻫـــﮕﺬﺭ ﮐﻤﯽ ﺁﻫﺴﺘﻪ ﺗﺮ ...
ﺍﯾﻨﺠـــــــﺎ ﺯﻧﺪﮔﯿــــﺴﺖ ....
هرکسی گمشده ای دارد
و خدا گمشده ای داشت
هرکسی دوتاست
و خدا یکی بود
و یکی چگونه می توانست باشد؟
ما آدمها
از لجی که داریم
هیچگاه
با خودمان آشتی نمیکنیم