۷۶ مطلب در آبان ۱۳۹۶ ثبت شده است
سه شنبه, ۹ آبان ۱۳۹۶، ۰۵:۰۰ ب.ظ
حصار آسمان
مرا کُشتند و تن کردند رختِ سوگ، یارانم!
برایم مضحک است آه و فغانِ سوگوارانم
قطاری کهنه ام، اما چه جای شکوه از مردم؟!
شکسته شیشه ام را سنگِ لطفِ همقطارانم
مرا از لشکر دشمن هراسی نیست، میترسم
که جانم را بگیرند آخر سر، جان نثارانم
تو را با دیگران می بینم و در "صبر" می سوزم
کی ام من؟ روزه داری در میان روزه خوارانم
به تو اصلا نمی آیم، به تو ای خوبی مطلق
کنارِ تو چنان عکس رضاخان در جــــمارانم!
تو هم نه، دیگری با چشم مستش میکشد ما را
امید زنده ماندن نیست، شمعی زیر بارانم...
#حسین_زحمتکش
۰۹ آبان ۹۶ ، ۱۷:۰۰
۳
۰
حصار آسمان
سه شنبه, ۹ آبان ۱۳۹۶، ۱۲:۰۰ ب.ظ
حصار آسمان
برفِ آوازم در گوشِ چه سنگین از تو
رقص، بهمن شده و ریخته پایین از تو
دور مى گیرى و در پاى تو انبوهِ سپید
چینىِ دامنه و دامنِ پُر چین از تو
تا ابد تشنگى داغِ "مرنجاب" از من
تا همیشه جریانِ خُنکِ "فین" از تو
شربتِ تلخِ شبِ تیرهء کاشان از من
ماه؛ این خربزه ى روشنِ شیرین از تو
من چه ام!؟ زرد ترین برگِ خزان، این از من
تو چه!؟ سرسبزترین ماهِ بهار، این از تو
#مهدی_فرجی
میخانه بى خواب/ انتشارات فصل پنجم
۰۹ آبان ۹۶ ، ۱۲:۰۰
۴
۰
حصار آسمان
سه شنبه, ۹ آبان ۱۳۹۶، ۰۸:۰۰ ق.ظ
حصار آسمان
عشق نوعی میلاد است
اگر پس از عشق، همان انسانی باشیم که پیش از عشق بودیم، به این معناست که به قدر کافی دوست نداشته ایم.
اگر کسی را دوست داشته باشی، با معناترین کاری که میتوانی به خاطر او انجام دهی، تغییر کردن است!
باید چنان تغییر کنی که تو از تو بودن به در آیی.
#الیف_شافاک
۰۹ آبان ۹۶ ، ۰۸:۰۰
۵
۰
حصار آسمان
دوشنبه, ۸ آبان ۱۳۹۶، ۱۰:۰۰ ب.ظ
حصار آسمان
دو دستم ساقه سبز دعایت
گل اشکم نثار خاک پایت
دلم در شاخه یاد تو پیچید
چو نیلوفر شکفتم در هوایت
به یادت داغ بر دل می نشانم
زدیده خون به دامن می فشانم
چو نی گر نالم از سوز جدایی
نیستان را به آتش می کشانم
به یادت ای چراغ روشن من
ز داغ دل بسوزد دامن من
ز بس در دل گل یادت شکوفاست
گرفته بوی گل پیراهن من
#قیصر_امین_پور
۰۸ آبان ۹۶ ، ۲۲:۰۰
۶
۰
حصار آسمان
دوشنبه, ۸ آبان ۱۳۹۶، ۰۵:۰۰ ب.ظ
حصار آسمان
سوگند به موی تو که از کوی تو رفتیم
از کوی تو آشفته تر از موی تو رفتیم
بگذار بمانند حریفان همه چون ریگ
ما آب روانیم که از جوی تو رفتیم
وصل تو به آن منت جانکاه نیرزد
تا دوزخ هجر تو ز مینوی تو رفتیم
چون آن سخن تلخ که ناگاه شبی رفت
از آن لب شیرین سخنگوی تو رفتیم
ای عود شبی ما و تورا سوخت به بزمی
هنگام سحر حیف که چون بوی تو رفتیم
زین پیش نماندیم که آزرده نگردی
چون عاشقی و دوستی از خوی تو رفتیم
#سیمین_بهبهانی
۰۸ آبان ۹۶ ، ۱۷:۰۰
۶
۰
حصار آسمان
دوشنبه, ۸ آبان ۱۳۹۶، ۱۲:۰۰ ب.ظ
حصار آسمان
همچنان وعدهی بخشایش شاهنشاهش
میکشد گمشدگان را به زیارتگاهش
نه در آیینه فهم است؛ نه در شیشه وهم
عاقلان آینه خوانندش و مستان آهش
به من از آتش او در شب پروانه شدن
نرسیده است به جز دلهره جانکاهش
از هم آغوشی دریا به فراموشی خاک
ماهی عمر چه دید از سفر کوتاهش؟
کفن برف کجا؟ پیرهن برگ کجا؟
خستهام مثل درختی که از آذر ماهش
باز برگرد به دلتنگی قبل از باران
سوره توبه رسیده است به بسم اللهاش
#فاضل_نظری
از مجموعه #اقلیت
۰۸ آبان ۹۶ ، ۱۲:۰۰
۴
۰
حصار آسمان
دوشنبه, ۸ آبان ۱۳۹۶، ۰۸:۰۰ ق.ظ
حصار آسمان
داشتم تصورت میکردم
ساده
آرام
زیبا
با همان لباس آبی فیروزه ای ات
با همان دامن بلند گل دار
با اولین لبخندی که زدم
دیدم خدا کنارم نشسته و
دست هایش را زیر چانه اش زده!
نگاهم کرد و گفت... زیباست ها؟!
#حامد_نیازی
۰۸ آبان ۹۶ ، ۰۸:۰۰
۵
۰
حصار آسمان