حصار آسمان

حصار آسمان در پهنه بی کران آبی رنگ خود جویای رنگی ست که عشق را معنا کند

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تاریک» ثبت شده است

که عشق چون رگِ گردن، به مرگ نزدیک است

اگرچه عشق، یقینی مبارک و نیک است
ولی هنوز جهان، حیرتی تراژیک است

کدام وصل؟ تو ماندی و جشنِ تنهایی
و وحدتی که دوباره محل تشکیک است

نرفته بر قلم لطفِ او خطا...، اصلاً
همین که زنده بمانیم، جای تبریک است!

چه‌قَدْر غارِ فَلاطون و فیلِ مولانا!
هوای فهمِ حقیقت، چه‌قَدْر تاریک است!

نشسته‌ای که چه در آخرین قمار؟ بباز!
ک
ه عشق چون رگِ گردن، به مرگ نزدیک است



#عبدالحمید_ضیایی

۱۷ خرداد ۰۳ ، ۱۲:۰۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حصار آسمان
شنبه, ۳۱ ارديبهشت ۱۴۰۱، ۰۸:۳۳ ب.ظ حصار آسمان
کولی کنار آتش رقص شبانه‌ات کو؟

کولی کنار آتش رقص شبانه‌ات کو؟

رفت آن سوار کولی، با خود تو را نبرده
شب مانده‌ است و با شب، تاریکی فشرده

کولی کنار آتش رقص شبانه‌ات کو؟
شادی چرا رمیده؟ آتش چرا فسرده؟

خاموش مانده اینک، خاموش تا همیشه
چشم سیاه چادر، با این چراغ مرده

رفت آنکه پیش پایش، دریا ستاره کردی
چشمان مهربانش، یک قطره ناسترده

در گیسوی تو نشکفت، آن بوسه لحظه‌لحظه
این شب نداشت ــ آری ــ الماس خرده‌خرده

بازی‌کنان ز گویی، خون می‌فشاند و می‌گفت
روزی سیاه‌چشمی، سرخی به ما سپرده

می‌رفت و گرد راهش، از دود آه تیره
نیلوفرانه در باد، پیچیده تاب خورده

سودای همرهی را، گیسو به باد دادی
رفت آن سوار با خود، یک تار مو نبرده




#سیمین_بهبهانی

۳۱ ارديبهشت ۰۱ ، ۲۰:۳۳ ۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
حصار آسمان
يكشنبه, ۲۳ آبان ۱۳۹۵، ۰۷:۰۰ ب.ظ حصار آسمان
بیا ای یاد مهتابی!  ( پست ویژه حصار آسمان )

بیا ای یاد مهتابی! ( پست ویژه حصار آسمان )

به دیدارم بیا هر شب
در این تنهاییِ تنها و تاریکِ خدا مانند
دلم تنگ است
بیا ای روشن، ای روشن‌تر از لبخند
شبم را روز کن در زیر سرپوش سیاهی‌ها
دلم تنگ است
بیا بنگر، چه غمگین و غریبانه
در این ایوان سرپوشیده، وین تالاب مالامال
دلی خوش کرده‌ام با این پرستوها و ماهی‌ها
و این نیلوفر آبی و این تالاب مهتابی
بیا ای همگناهِ من درین برزخ
بهشتم نیز و هم دوزخ
به دیدارم بیا، ای همگناه، ای مهربان با من
که اینان زود می‌پوشند رو در خواب‌های بی گناهی‌ها
و من می‌مانم و بیداد بی خوابی
در این ایوان سرپوشیده متروک
شب افتاده ست و در تالابِ من دیری ست
که در خوابند آن نیلوفر آبی و ماهی‌ها، پرستوها
بیا امشب که بس تاریک و تنهایم
بیا ای روشنی، اما بپوشان روی
که می‌ترسم ترا خورشید پندارند
و می‌ترسم همه از خواب برخیزند
و می‌ترسم که چشم از خواب بردارند
نمی‌خواهم ببیند هیچ کس ما را
نمی‌خواهم بداند هیچ کس ما را
و نیلوفر که سر بر می‌کشد از آب
پرستوها که با پرواز و با آواز
و ماهی‌ها که با آن رقص غوغایی
نمی‌خواهم بفهمانند بیدارند
شب افتاده ست و من تاریک و تنهایم
و در ایوان و در تالاب من دیری ست در خوابند
پرستوها و ماهی‌ها و آن نیلوفر آبی
بیا ای مهربان با من!
بیا ای یاد مهتابی!

"مهدی اخوان ثالث"

  • پی نوشت: دکلمه این شعر رو میتونین از این [ لینک ] دانلود کنین.
ادامه مطلب...
۲۳ آبان ۹۵ ، ۱۹:۰۰ ۱۶ نظر موافقین ۷ مخالفین ۰
حصار آسمان
چهارشنبه, ۲۴ شهریور ۱۳۹۵، ۱۰:۰۰ ق.ظ حصار آسمان
در تاریکی شب نیز راه کوی یار را گم نمی کنند

در تاریکی شب نیز راه کوی یار را گم نمی کنند

عاشقان یکدل
در تاریکی شب نیز راه کوی یار را گم نمی کنند
کاش لیلی و مجنون زنده می شدند
تا من راه عشق را به آنان دهم

"یوهان ولفگانگ فُن گوته"

۲۴ شهریور ۹۵ ، ۱۰:۰۰ ۶ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
حصار آسمان