۷۴ مطلب با موضوع «نویسندگان و اشخاص :: فاضل نظری» ثبت شده است
يكشنبه, ۱۲ دی ۱۳۹۵، ۰۷:۰۰ ق.ظ
حصار آسمان
همین عقلی که با سنگ حقیقت خانه می سازد
زمانی از حقیقت های ما افسانه می سازد
سر مغرور من! با میل دل باید کنار آمد
که عاقل آن کسی باشد که با دیوانه می سازد
مرنج از بیش و کم، چشم از شراب این و آن بردار
که این ساقی به قدر "تشنگی" پیمانه می سازد
مپرس از من چرا در پیله ی مهر تو محبوسم
که عشق از پیله های مرده هم پروانه می سازد
به من گفت ای بیابان گرد غربت کیستی؟ گفتم :
پرستویی که هر جا می نشیند لانه می سازد
مگو شرط دوام دوستی دوری است، باور کن
همین یک اشتباه از آشنا بیگانه می سازد
"فاضل نظری"
۱۲ دی ۹۵ ، ۰۷:۰۰
۲
۰
حصار آسمان
شنبه, ۱۱ دی ۱۳۹۵، ۰۹:۰۰ ب.ظ
حصار آسمان
فردا اگر بدون تو باید به سر شود
فرقی نمی کند شب من کی سحر شود
شمعی که در فراق بسوزد سزای اوست
بگذار عمر بی تو سراپا هدر شود
رنج فراق هست و امید وصال نیست
این "هست و نیست" کاش که زیر و زبر شود
رازی نهفته در پس حرفی نگفته است
مگذار دردودل کنم و دردسر شود
ای زخم دلخراش، لب از خون دل ببند
دیگر قرار نیست کسی باخبر شود
موسیقی سکوت، صدایی شنیدنی است
بگذار گفتگو به زبان هنر شود
"فاضل نظری"
- توضیح تصویر: گردش ستارگان به دور ستاره قطبی از دید ناظر زمینی! این تصویر توسط دوربین های مخصوص تهیه شده است.
۱۱ دی ۹۵ ، ۲۱:۰۰
۲
۰
حصار آسمان
شنبه, ۱۱ دی ۱۳۹۵، ۱۱:۰۰ ق.ظ
حصار آسمان
ای عشق! دل دوباره غبار هوس گرفت
از من گلایه کرد و تورا دادرس گرفت
دل باز بهانه ی رفتن گرفت و باز
تا بال و پر گشود سراغ از قفس گرفت
گفتم به هیچ کس دل خود را نمی دهم
اما دلم برای همان هیچ کس گرفت!
افسردگی به خسته دلی از زمانه نیست
افسرده آن دلی است که از همنفس گرفت
لبخند و ریشخند کسی در دلم نماند
هرکس هرآنچه داد به آینه پس گرفت
"فاضل نظری"
۱۱ دی ۹۵ ، ۱۱:۰۰
۴
۰
حصار آسمان
پنجشنبه, ۹ دی ۱۳۹۵، ۱۱:۵۹ ب.ظ
حصار آسمان
ای زندگی بردار دست از امتحانم
چیزی نه می دانم نه می خواهم بدانم
دلسنگ یا دلتنگ! چون کوهی زمینگیر
از آسمان دلخوش به یک رنگین کمانم
کوتاهی عمر گل از بالا نشینی ست
اکنون که می بینند خارم؛ در امانم!
دلبسته ی افلاکم و پا بسته ی خاک
فواره ای بین زمین و آسمانم!
آن روز اگر خود بال خود را می شکستم
اکنون نمی گفتم بمانم یا نمانم!
قفل قفس باز و قناری ها هراسان
دل کندن آسان نیست! آیا می توانم؟!
"فاضل نظری"
۰۹ دی ۹۵ ، ۲۳:۵۹
۲
۰
حصار آسمان
پنجشنبه, ۱۸ آذر ۱۳۹۵، ۰۷:۱۳ ق.ظ
حصار آسمان
ماه خندید به کوتاهی شور و شعفم
دست بردم به تمنا و نیامد به کفم
کشش ساحل اگر هست چرا کوشش موج؟
جذبه ی دیدن تو می کشد از هر طرفم
راه تردید، مسیر گذر عاشق نیست!
چه کنم با چه کنم های دل بی هدفم؟
پدرانم همه سرگشته ی حیرت بودند
من اگر راه به جایی ببرم، نا خلفم!
زخم بیهوده مزن، سینه ام از قلب تهی است
بهتر آن است که سربسته بماند صدفم!
"فاضل نظری"
۱۸ آذر ۹۵ ، ۰۷:۱۳
۳
۰
حصار آسمان
چهارشنبه, ۱۰ آذر ۱۳۹۵، ۱۱:۰۰ ق.ظ
حصار آسمان
توان گفتن آن راز جاودانی نیست
تصوری هم از آن باغ ارغوانی نیست
پراز هراس و امیدم که هیچ حادثه ای
شبیه آمدن عشق ناگهانی نیست
ز دست عشق به جز خیر بر نمی آید
وگرنه پاسخ دشنام، مهربانی نیست!
درختها به من آموختند فاصله ای
میان عشق زمینی و آسمانی نیست
به روی آینه ی پر غبار من بنویس
بدون عشق جهان جای زندگانی نیست
"فاضل نظری"
۱۰ آذر ۹۵ ، ۱۱:۰۰
۳
۰
حصار آسمان
جمعه, ۷ آبان ۱۳۹۵، ۰۳:۰۴ ب.ظ
حصار آسمان
ای پاسخ بی چون و چرای همه ی ما
اکنون تویی و مسئله های همه ی ما
کو آنکه در این خاک سفر کرده ندارد
سخت است فراق تو برای همه ی ما
ای گریه ی شب های مناجات من از تو
لبخند تو آیین دعای همه ی ما
تنها نه من از یاد تو در سوز و گدازم
پیچیده در این کوه صدای همه ی ما
ای ابر اگر از خانه ی آن یار گذشتی
با گریه بزن بوسه به جای همه ی ما
ما مشق غم عشق تو را خوش ننوشتیم
اما تو بکش خط به خطای همه ی ما
گر یاد تو جرم است غمی نیست که عشق است
جرمی که نوشتند به پای همه ی ما
در آتش عشق تو اگر مست نسوزیم
سوزانده شدن باد سزای همه ی ما
"فاضل نظری"
۰۷ آبان ۹۵ ، ۱۵:۰۴
۰
۰
حصار آسمان