۷۲ مطلب با موضوع «سخنان بزرگان» ثبت شده است
دوشنبه, ۱۰ مهر ۱۳۹۶، ۱۰:۰۰ ب.ظ
حصار آسمان
زیاد در فکر عبادت خدایت که نمیدانی خواست او چیست، نباش!
بلکه در خدمت مردمی باش که میدانی مشکلاتشان چیست و چه می خواهند.
#کنفسیوس
طریقت به جز خدمت خلق نیست
به تسبیح و سجاده و دلق نیست
#سعدی
هدف، نفی عبادت و دین نیست! هدف گم نکردن راه و مسیر درسته
بهترین وجه احترام به خالق زیبایی ها، احترام به مخلوقات همین خالق زیباست
اینکه گرهی از مشکلاتشون باز کنی، خنده رو بر لبی جاری کنی و یا همّ و غمی رو از بین ببری
و صد البته بدون ریا! بدون سلفی!
۱۰ مهر ۹۶ ، ۲۲:۰۰
۵
۰
حصار آسمان
دوشنبه, ۱۰ مهر ۱۳۹۶، ۰۸:۰۰ ق.ظ
حصار آسمان
شکستن دل
به شکستنِ استخوانِ دنده می ماند!
از بیرون همه چیز رو به راه است اما ...
هر نفسی که می کشی؛
درد است که می کشی!
#گرگ_برنت
۱۰ مهر ۹۶ ، ۰۸:۰۰
۴
۰
حصار آسمان
جمعه, ۷ مهر ۱۳۹۶، ۱۲:۰۰ ب.ظ
حصار آسمان
ما هر کسی را طوری می کشیم!
بعضی از آنها را با گلوله
بعضی ها را با کارهایی که کرده ایم
و بعضی ها را با کارهایی که تا بحال برایشان نکرده ایم!
#داستایفسکی
۰۷ مهر ۹۶ ، ۱۲:۰۰
۴
۰
حصار آسمان
جمعه, ۷ مهر ۱۳۹۶، ۰۸:۰۰ ق.ظ
حصار آسمان
یک عمر اشتباه کردن
نه تنها افتخار آمیز است؛
بلکه بسیار سودمند تر از یک عمر نشستن بیهوده است!
#جرج_برنارد_شاو
۰۷ مهر ۹۶ ، ۰۸:۰۰
۲
۰
حصار آسمان
پنجشنبه, ۶ مهر ۱۳۹۶، ۱۰:۰۰ ب.ظ
حصار آسمان
سالها بعد
قهرمان فیلم کسی نیست که شهر را از دست هیولای غول پیکر نجات دهد؛
به تنهایی از عجیب ترین زندان ها فرار کند؛
و یا یک تنه ارتشی را حریف باشد!
سالها بعد
قهرمان قصه کسی است که
جرات می کند و میان آدم ها، عاشق می شود!
#نادر_ابراهیمی
۰۶ مهر ۹۶ ، ۲۲:۰۰
۴
۰
حصار آسمان
يكشنبه, ۴ تیر ۱۳۹۶، ۱۲:۰۴ ب.ظ
حصار آسمان
من خودم را در معرض چیز وحشتناکی به اسم صندلیهای موسیقایی قرار دادم، یک بازی بیمروت دیگر. یک صندلی کم است و وقتی موسیقی قطع میشود باید بدوی تا بتوانی بنشینی. درسهای زندگی در مهمانی بچهها تمامی ندارند. عربدهی موسیقی بلند است. نمیدانی کی قرار است قطع شود. تمام مدتِ بازی دلهره داری و فشار غیرقابل تحمل است. همه دور صندلیها میرقصند، ولی رقصی که شاد نیست. همه چشمشان به مادریست که بالاسر رادیو ایستاده و پیچ کم و زیاد کردن صدا را در دست دارد. صورت بچهها از وحشت بیریخت شده. هیچکس دوست ندارد حذف شود.
بازی یک جور تمثیل است: به اندازهی کافی صندلی یا خوشبختی وجود ندارد که به همه برسد، همینطور غذا، همینطور شادی، همینطور تخت و شغل و خنده و دوست و لبخند و پول و هوای تمیز برای نفس کشیدن...
و موسیقی همچنان ادامه دارد.
من یکی از اولین بازندهها بودم و داشتم فکر میکردم آدم باید در زندگی صندلی خودش را همراه داشته باشد.
#جزء_از_کل
#استیو_تولتز
۰۴ تیر ۹۶ ، ۱۲:۰۴
۶
۰
حصار آسمان
پنجشنبه, ۲۸ بهمن ۱۳۹۵، ۰۵:۰۰ ب.ظ
حصار آسمان
حافظه برای عتیقه کردن عشق نیست، برای زنده نگه داشتن عشق است. عشق، در قاب یادها، پرنده ای ست در قفس. عشق طالب حضور است و پرواز، نه امنیت و قاب.
چیزهایی را که از کف می روند و باز نمی گردند، حق است که به خاطره تبدیل کنیم و در حافظه نگهداریم... اما نگذاریم که عشق، در حد خاطره، حقیر و مصرفی شود.
ترک عشق کنیم، بهتر از آن است که عشق را به یک مشت یاد بی رنگ و بو تبدیل کنیم؛ یادهای بی صدایی که صدا را در ذهن فرسوده ی خویش و نه در روح به آن می افزاییم تا ریاکارانه باورکنیم که هنوز، فریادهای دوست داشتن را می شنویم.
"نادر ابراهیمی"
از کتاب: یک عاشقانه آرام / ص70-74
۲۸ بهمن ۹۵ ، ۱۷:۰۰
۴
۰
حصار آسمان