خداوندا...
آرامشم را میان پیچ و خم زندگی ای که خود رقم زدم گم کرده ام
آرامم کن، همان گونه که دریا را پس از هر طوفانی آرام می کنی
خداوندا...
آرامشم را میان پیچ و خم زندگی ای که خود رقم زدم گم کرده ام
آرامم کن، همان گونه که دریا را پس از هر طوفانی آرام می کنی
به رسم صبر، باید مرد آهش را نگه دارد
اگر مرد است، بغض گاهگاهش را نگه دارد
پریشان است گیسویى در این باد و پریشان تر
مسلمانى که میخواهد نگاهش را نگه دارد
کمی تلنگر هم بد نیست ....
مگر چگونه زندگی میکنیم که تا کسی میمیرد میگوییم : راحت شد؟!
خانه های بزرگ اما خانواده های کوچک داریم
مدرک تحصیلی بالا اما درک پایینی داریم
با توام روزگار سختی نیست
بی تو تا روز مرگ وقتی نیست
فکرت آشفته خواب هایم را
بی تو در من خیال تختی نیست
زمانه یک سر سوزن اگر که غیرت داشت
تو سهم من شده بودی و عشق حرمت داشت
همیشه بی تو جهان لحظه لحظه اش غم بود
اگرچه - ازتو چه پنهان - غم تو لذت داشت
مثل آن چایی که می چسبد به سرما بیشتر
با همه گرمیم، با دل های تنها بیشتر
درد را با جان پذیراییم و با غم ها خوشیم
قالی کرمان که باشی می خوری پا بیشتر
از رها کردن نترس...
باور کن هیچ کس نمی تواند
چیزی که مال توست را از تو بگیرد