گوش دادن به چه حرفی؟ به صدای چه کسی؟
این همه شعر نوشتیم برای چه کسی؟
آن که بخشید کسی داشت که جبران بکند!
ما ببخشیم عطا را به لقای چه کسی؟
"یاسر قنبرلو"
گوش دادن به چه حرفی؟ به صدای چه کسی؟
این همه شعر نوشتیم برای چه کسی؟
آن که بخشید کسی داشت که جبران بکند!
ما ببخشیم عطا را به لقای چه کسی؟
"یاسر قنبرلو"
دلم گرفته باشد و ....
تو نباشی !
و من ...
جایی میان سطرهای این شعر؛
مرده باشم !
دلت که گرفت ...
این شعر را بخوان؛
مـــــن
جایی ...
میان سطرهای این شعر
مــــرده ام!
"کامران رسول زاده"
با سلام خدمت همه دوستان؛
در تلگرام یه کانال داریم که در این کانال :
این کانال مدتها قبل از فعالیت این وبلاگ همچنان فعال بوده. ولی فقط به عنوان آرشیو شخصی ازش استفاده شده و کسی در اون عضو نبوده. اگر خواستین همین اشعار اینجا + خیلی اشعار دیگه رو روی گوشیتون داشته باشین، در اون عضو بشین. با تشکر
لینک مستقیم: https://telegram.me/HesareAseman
آپدیت 8 اردیبهشت 97:
به علت فیلتر شدن تلگرام، هم اکنون میتونید به کانال ما در سایر پیام رسان ها مراجعه کنید. البته تنها کانال ما در سروش فعالیت داره. اما شاید در آینده، بقیه اونها رو هم فعال کنیم.
لینک کانال حصار آسمان در پیام رسان سروش: http://sapp.ir/hesareaseman
لینک کانال حصار آسمان در پیام رسان ایتا: https://eitaa.com/hesareaseman
لینک کانال حصار آسمان در پیام رسان آی گپ: https://profile.igap.net/hesareaseman
در صورت فیلتر تلگرام، کانال ما در تلگرام دیگر آپدیت نخواهد شد.
عزیزِ نداشته ام؛
اندکی صبر...
نوبتِ ما هم می شود!
میرسد وقتِ عاشقی کردنمان...
به رخ میکشیم تمامِ دوست داشتنمان را
نوبتِ بازیِ آنهاست فعلا
بیا بنشینیم و تماشایشان کنیم!
"علی قاضی نظام"
تو سکوت میکنی
و فریاد زمانم را نمیشنوی...
یک روز من سکوت خواهم کرد!
و "تو" آن روز برای اولین بار
مفهوم "دیر شدن" را خواهی فهمید...
"حسین پناهی"
زیرِ این آسمان ابری
به معنای نامش فکر می کند
گلِ آفتابگردان!
"گروس عبدالملکیان"
روزی چند بار دوستت دارم!
یکبار وقتی که هوا برم می دارد ،
قدم می زنیم
وقتی که خوابم می آید ... تو می آیی!
یکبار وقتی که باران ناز می کند
دلِ ناودان می شکند ... می بارد ...
وقتی که شب شروع می شود ... تمام می شود ...
یکبار دیگر هم دوستت دارم!
باقی روز را ...
هنوز را ...
"افشین صالحی"
سالها رفت و هنوز
یک نفر نیست بپرسد از من
که تو از پنجره عشق چه ها می خواهی؟
صبح تا نیمه ی شب منتظری!
همه جا می نگری...
گاه با ماه سخن می گویی!
گاه با رهگذران؛
خبر از گمشده ای می جویی!
راستی گمشده ات کیست؟ کجاست؟
صدفی در دریا است؟
نوری از روزنه فرداهاست؟
یا خدایی است که از روز ازل ناپیداست؟
بارها آمد و رفت
بارها انسان شد
و بشر هیچ ندانست که بود!
خود او هم به یقین آگه نیست!
چون نمی داند کیست!
چون ندانست کجاست!
چون ندارد خبر از خود که خداست!
"قیصر امین پور"