و من تازگیها کشف کرده ام
روی این کره ی خاکی
موجوداتی زندگی میکنند؛
ناشناخته!
به نام "سخت جانان"
همانهایی که
عاشقند و
امیدوار و
زنده ...!
#هستی_دارایی
و من تازگیها کشف کرده ام
روی این کره ی خاکی
موجوداتی زندگی میکنند؛
ناشناخته!
به نام "سخت جانان"
همانهایی که
عاشقند و
امیدوار و
زنده ...!
#هستی_دارایی
قلم که داری...
کاغذ هم که هست!
امشب تو بنویس
من نخوانم!
یک شب هم
تو دلت بشکند
مگر آسمان به زمین می آید...؟
#امید_نبی_یی
خوشبختی؟
راستش نمیدانم چیست
اما بهتر است تا ابد دست کسی به آن نرسد!
آنقدر که به بهانه داشتنش؛
زندگی خودمان را جهنم کرده ایم؛
و همدیگر را تحریم!
عده زیادی را در گوشه اتاقهایشان با آرزویش رها کردیم
بر روی دلهای بسیاری پای نهادیم
اگر خوشبختی من، قرار است اشک دیگری را درآورد؛
مایلم تا ابد در حصار مشکلات و دردها گرفتار باشم
این چه انسانیت است که ما "مثلا" انسانها به آن پایبندیم؟
تا آنجا به کمک دیگری می شتابیم، که نفع ما در آن باشد
و تا آنجا به دیگری عشق می ورزیم، که قرار نباشد سختی ها و مشکلات با او بودن را بپذیریم!
بی شک اگر خوشبختی را فراموش میکردیم
یا لااقل آن را فقط برای خود نمی خواستیم
اکنون همه خوشبخت بودیم و چه بسا "انسان"
#حصار_آسمان
مست نیستم آقا
برای چیدن گل هم نیامده بودم...
فقط داشتم میگذشتم که کسی دستم را گرفت
گفت داخل شو!
و حالا سالهاست که درِ این باغ را پیدا نمیکنم ...
#رضا_کاظمی
1
در من
دیوانه ای جا مانده
که دست از
دوست داشتنت بر نمیدارد!
با تو قدم میزند
حرف میزند
میخندد
شعر میخواند
قهوه میخورد
فقط نمیتواند
در آغوش بگیردت ...
به گمانم
همین بی آغوشی
او را
خواهد کشت ...
2
شعر و
بغض و
اشک
کفافِ رفتنت را نمی دهند
باید
سرِ فرصت
برایت
بمیرم ...
3
کاش
یکی پیدا شود
به پاهایت
آمدن را یاد بدهد...
#مریم_قهرمانلو
آن روزها که بوتاکس حالت چشم هایمان را عوض نکرده بود
و عمل های جراحی گونه هایمان را برجسته و بینی هایمان را کوچک،
و لب هایمان با ژل های موقتی پف نمی کرد
آن روزها که ابرو و مژه و ناخن و سینه و موی مصنوعی نداشتیم؛
آدم های آرام تری بودیم
وسواس زیباتر شدن نداشتیم
خودمان بودیم
و چشم هایمان وقتی زن زیبایی می دید سرشار از تحسین می شد نه تعجب ...
آن روزها مردهایمان نه دغدغه بزرگ کردن عضله داشتند نه ابرو برمیداشتند نه گوشواره می انداختند نه عمل های زیبایی می کردند
اما پای قول و قرارهاشان محکم تر می ایستادند
چشم شان به اینهمه زیبایی های مصنوعی زنان عادت نداشت
سلیقه هاشان هم فرق داشت و تو آنقدر در مقابل اشتیاق نگاه مرد کنار دستی ات به صورت و بدن مصنوعی زن دیگر احساس حقارت نمی کردی...
مردهایی که از دیدن این تغییرات در خانم های دیگر لذت می برند اما آن را برای همسر خود نمی خواهند...
قبل تر ها چهره ها هویت داشت
و هر چهره منحصر به همان فرد بود ولی حالا زن ها و مردها شبیه زیاد دارند در اجتماع....
کاری نمی شود کرد موجی راه افتاده و خیلی ها دارند سوار این موج زیباتر و جذاب تر می شوند....
مخالف عمل های زیبایی نیستم اما
هر جور فکر می کنم قبلتر ها از خودمان راضی تر بودیم انگار
این روزها وسواس بیش از حد پیدا کرده ایم به ظاهرمان
هر چه تلاش می کنیم باز در ظاهرمان یک نقطه ای هست که به نظرمان ناجور است و ما باید اصلاحش کنیم
باطنمان هم که خیلی مهم نیست چون جلوی چشم نیست
#پریسا_زابلی_پور
رو می کنم به عکس تو با چشم زارِ خویش
می گویمش ز قصه ی دنباله دار خویش
چندیست، با خیال تو خوابم نمی برد
در حسرت حضور توأم، در کنار خویش
رخسار سرخ من به غمت زردِ زرد شد
من عاشقانه وقف تو کردم بهار خویش
چون برگِ بی اراده به دستان سردِ باد
دل بسته ام به عشق تو بی اختیار خویش
یک دم به حال خویشم و یک دم به یاد تو
من داده ام ز دست، عنانِ قرار خویش
آشفته مانده ام، و چه آسوده رفته ای ...
من در خیال تو ، تو به دنبال کار خویش
#پریناز_جهانگیر_عصر